کوتاه نوشته ها | یادداشت های وبلاگ |
مانی غریبی ( چهارشنبه 86/11/24 :: ساعت 12:12 عصر)
هر وقت که در مسابقه ای برنده میشد با عجله میومد پیش دوستاش و با گردنی افراشته و با افتخار فریاد میزد من برنده شدم هر وقت در رتبه بندی حائز رتبه ی ممتاز میشد در اولین فرصت با گردنی افراشته و افتخار به همه اعلام میکرد که من مقام ممتاز رو کسب کردم هر وقت مسئله و یا معمایی رو قبل از دیگر دوستانش حل میکرد با عجله فریاد میزد اول اول .. اول من هر وقت میخواست کار مهمی انجام بده و نیاز به تشویق و روحیه ی دیگران داشت با افتخار و همون گردنِ افراشته به دیگران اعلام میکرد من قصد انجام چنین امری رو دارم و این موضوع رو به اونها اعلام میکرد اما وقتی عاشق شد برای اولین بار سرش رو انداخت پایین و موند چه کار کنه |